نمایشگر دسته ای مطالب نمایشگر دسته ای مطالب

بازگشت به صفحه کامل

بهداشت روانی (Mental Health)

بهداشت روانی (Mental Health)


بهداشت روانی (Mental Health)

          بهداشت روانی (Mental Health) نگاه کلی • کلمه بهداشت روانی چقدر برای شما آشناست؟ • چه ارتباطی بین بهداشت روانی و اختلالات روانی وجود دارد؟ • چگونه می‌توانیم بهداشت روانی خود را حفظ کرده یا بهبود ببخشیم؟ واژه بهداشت (Health) و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه‌های تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه ، جلوگیری و درمان بیماریها نمونه‌ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع "بهداشت جسمی" و "بهداشت روانی" تقسیم می‌شود. ولی آنها همپوشی‌های زیادی را با هم دارند (بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند). بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با "عملکرد فردی – اجتماعی" و آسیب‌های روانی – اجتماعی" دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه‌های متعدد بهداشت روانی در سه بعد " پیشگیری ، درمان و توانبخشی" می‌شود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیت‌های بهداشت روانی است. تعاریف بهداشت روانی تعریف سازمان بهداشت جهانی سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف می‌کند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش‌های روانی و جسمی ، بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست." تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت "نگرش‌های مربوط به خود ، نگرش‌های مربوط به دیگران و نگرش‌های مربو به زندگی" تعریف می‌کند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : "توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی." عوامل موثر بربهداشت روانی بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی می‌شود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند. ابعاد بهداشت روانی پیشگیری نوع اول (Primary Prevention) هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست می‌آید." برنامه‌های آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامه‌های بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامه‌های تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستم‌های حمایت اجتماعی (نظیر بیمه‌های درمانی ، ایجاد و حمایت از گروه‌های محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونه‌های پیشگیری نوع اول می‌باشد. پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention) هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریه‌ها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار می‌گیرد. پیشگیری نوع سوم هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از توانایی‌های از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامه‌های این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل می‌کند. چشم انداز بحث موضوع بهداشت روانی و تامین آن برای "مردم ، سازمانها و دولتها" بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفت‌های "علمی ، صنعتی و..." جامعه گره خورده است. امروزه اکثر کشورها منابع زیادی را برای بهبود بهداشت روانی جامعه صرف می‌کنند و در کنار آن با تدوین برنامه‌های جامع از "سازمان‌ها و منابع محلی – اجتماعی" نیز استفاده می‌کنند. متاسفانه ایران از این حرکت جامعه بشری به دور مانده است. بطوری که افراد و بیماران دچار مشکلات روحی از ابتدایی‌ترین حق خود یعنی بیمه خدمات درمانی بهداشتی محروم هستند و تاکنون هیچگونه نشانه و حرکت موثری که نشان دهنده اهمیت بهداشت و سلامتی این افراد باشد در دولت دیده نشده است. در واقع افراد و بیماران دچار "مشکلات روحی – روانی" افراد "فراموش شده" در ایران هستند. اغلب افراد جامعه از سلامت روان خود غافل بوده و نسبت به آن بي اعتناء ميباشند. بنابرين لازم است معيار هايي را براي كسب اطمينان از اين موضوع بشناسيم. ويژگيها و معيارهاي بهداشت روان را مي توان اينگونه برشمرد: 1- كيفيت انديشيدن توام با آرامش با رويكردي خنثي و يا مثبت است. در مقابل انديشه پر تنش، آزار دهنده و منفي. 2- افكار بدون هيچ مقاومتي مي آيند و مي روند، بدون آنكه تنش قابل توجهي ايجاد كنند. در مقابل تفكر وسواسي و تكرار شونده. 3- فرد در زمان حال زندگي ميكند و تمام حواسش معطوف كاري است كه در حال انجامش است. در مقابل فردي كه غالب اوقات در خشم از گذشته و ترس از آينده بسر ميبرد. 4-احساس آرامش، امنيت، شفقت، شوخ طبعي، قدر شناسي، رضايت و كنجكاوي. در مقابل احساس تنش، خشم، نا امني و نفرت. 5- زندگي كنترل پذير مي نمايد. در مقابل احساسي كه زندگي از كنترل شما خارج است. 6- مشكلات قابل حل بنظر ميرسند و فرد خوشبينانه به مشكلات خود مينگرد. در مقابل مشكلات حل ناپذير بنظر رسيده و فرد بدبينانه به مشكلات خود نگاه ميكند. 7- عزت نفس و اعتماد بنفس بالا. در مقابل اعتماد بنفس پايين و احساس اضطراب و نا اميدي. 8- فرد احساس خوبي نسبت به خود دارد. فرد نقاط ضعف و قوت خود را بخوبي ميشناسد. 9- فرد اجازه نميدهد احساساتي مانند ترس، خشم، عشق، حسادت، گناه و اضطراب تمام وجودش را در برگيرند. 10-توان برقراري روابط اجتماعي و بين فردي رضايت بخش و پايدار. 11-توانايي خنديدن به خود و با ديگران. 12- فرد با وجود اختلاف عقايد، تفاوتها و كاستي ها براي خود و ديگران احترام قائل است. 13-توانايي پذيرش مشكلات و ناكاميهاي زندگي. 14- استقلال در تصميم گيري. عدم هراس از مشكلات و توانايي در حل بهنگام آنها. 15-توانايي سازگاري با محيط پيرامون و تغييرات. 16- داشتن روحيه شاد و با نشاط. 17-توانايي تامين نيازهاي شخصي. 18-توانايي لذت بردن از زندگي. 19- توانايي برقراري تعادل و توازن: ميان كار و تفريح، خواب و بيداري، استراحت و فعاليت بدني، تنهايي و معاشرت با ديگران، داخل خانه ماندن و از منزل خارج شدن. 20- انعطاف پذيري: افرادي كه داراي عقايد خشك بوده و در هيچ شرايطي حاظر به تغيير عقايد خود نيستند (حتي با استدلالهاي روشن و متقاعد كننده) در واقع خود را معرض استرس زيادي قرار ميدهند. انعطاف پذيري در انتظارات و احساسات نيز ضرروي است. افرادي كه برخي احساسات و هيجانات خود را سركوب كرده و از ابراز آنها نگراني دارند خود را در معرض بيماريهاي رواني قرار ميدهند. فرد ميبايست توانايي تغيير كردن، رشد كردن و تجربه كردن طيف وسيعي از احساسات را همگام با تغيير شرايط زندگي دارا باشد. 21- (قابليت ارتجاعي) تاب آوري: در فيزيك به توانايي بازگشت به شكل اوليه پس از خم شدن، كشيده شدن و يا فشرده شدن ميباشد. اما در روانشناسي به مفهوم بازگشت به وضعيت عادي و طبيعي پس از مواجهه با ناملايمات روزگار، تغييرات و استرسها با حداقل درد و رنج است. يعني همان تاب آوردن زير فشار رواني و حفظ ثبات احساسي و سلامت رواني. توانايي كنار آمدن با ناملايمات و سازگاري با تغييرات. بيرون آمدن از شرايط سخت. ميزان مقاومت و تحمل شما. 22-توانايي دوست داشتن و عشق ورزيدن و همچنين دوست داشته شدن. 23-خلاق و بهره ور بودن. 24- توانايي بهره گيري از قوه تخيل. خيالپردازي نيز براي سلامتي روان ضروري است. اما تا حدي كه فرد قادر باشد ميان تخيل و واقعيت تفاوت قائل شود و آن دو را از هم تميز دهد. 25-فرد احساسات خود را ميشناسد. چند نكته براي حفظ سلامت رواني 1- مهارتهاي حل مسائل و اختلافات را فرا گيريد. 2-اعتماد بنفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد. 3-هرگز خود را قرباني قلمداد نكنيد. 4- روشهاي مديريت زمان را بياموزيد. 5- اجازه ندهيد احساسات شما در درونتان انباشته گردند. احساسات خود را با ديگران در ميان گذاريد. 6-از بحثها و نزاع هاي غير ضروري اجتناب ورزيد. 7-عواملي كه در شما ايجاد استرس ميكنند را شناسايي كرده و مواجهه با آنها را به حداقل برسانيد. 8-تكنيك هاي تمدد اعصاب و آرامش يافتن را فرا گيريد. 9-به اطرافيان خود بي توجه نبوده و در صورت لزوم ياري دهنده آنان باشيد و در حد توانايي خود بكوشيد مشكلاتشان را رفع كنيد. 10- از زندگي خود لذت ببريد. كاري را انجام دهيد كه به آن علاقمند هستيد. جايي برويد كه دوست داريد آنجا باشيد. براي خودتان زندگي كنيد و نه براي ديگران. 11- تنها با افراد شاد و هم عقيده با خود معاشرت كنيد. جدا از افرادي كه اعتماد بنفس شما را كاهش ميدهند دوري كنيد. (افرادي كه ناعادلانه از شما انتقاد كرده و يا تحقيرتان ميكنند) 12-از كمال گرايي بپرهيزيد.هيچ كس كامل نيست. 13- براي خود اهداف معقول، واقع گرايانه و در حد توانايي تان تعيين كنيد. 14- چيزهايي كه قادر نميباشيد در خود و ديگران تغيير دهيد را بپذيريد. ديگران را همانگونه كه هستند بپذيريد. 15-خشم خود را كنترل كنيد. 16-اشتباهات خود و ديگران را مورد بخشش قرار دهيد. 17-به قدر توانايي خود كار كنيد. 18- در زمان حال زندگي كنيد. از گذشته درس بگيريد و براي آينده برنامه ريزي كنيد. 19- رژيم غذايي متعادل لازمه بهداشت روان است. از مصرف الكل وكافئين بپرهيزيد. سيگار نكشيد و فعاليت بدني را ترك نكنيد. خواب كافي داشته باشيد. 20- تاب آوري، انعطاف پذيري و ايجاد توازن را فراموش نكنيد. 21- مسئوليت زندگي خود را بپذيريد. از ديگران انتظار نداشته باشيد تمام نيازهاي شما را تامين كنند. خودتان اين كار را مي بايست انجام دهيد. بهداشت روان همان پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك است نقش بهداشت روانی در ثبات خانواده خانواده جایگاه مهمی در رشد شخصیت افراد دارد. اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانواده‌های ناسالم برخاسته‌اند. از اینرو در تامین بهداشت روانی افراد خانواده جایگاهی مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذارده شود. در این راستا ضروریست عواملی که مخل بهداشت روانی خانواده‌ها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد. روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده ، تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبرو خواهد ساخت. عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچار با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. اثر ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود. افسردگي افسردگي به دليل شيوع بالا در جوامع بشري از طرف برخي از محققين سرماخوردگي بيماريهاي رواني لقب گرفته است. به طور متوسط حدود 15 تا 20 درصد مردم از سطوح مختلف اين بيماري رنج مي‏برند و حداقل 12 درصد مردم در طول زندگي نياز به درمان پيدا مي‏كنند. اختلال افسردگي در زنها شايعتر از مردان است. در اين جا بايستي بين خلق افسرده به عنوان يك واكنش طبيعي كه اكثريت مردم نسبت به فقدان‌ (يعني از دست دادن عزيزي) از خود نشان مي‏دهند و بيماري افسردگي تفاوت قايل شد. بيماري افسردگي معمولاً در پي شكست، از دست دادن و ناكاميها به شكل خلق پايين و حالت غمگيني نمود پيدا مي‏كند. در افسردگي شخص به دليل شدت علائم افسردگي در بسياري از جنبه‏هاي كاركردي خويش دچار مشكل مي‏شود. سبب شناسي بيماري افسردگي از تعامل بين چند عامل مختلف حاصل مي‏شود. نشان داده شده است كه شروع و سير آن به عوامل مختلفي چون زيست شناختي، رواني، محيطي و عوامل رواني ـ اجتماعي مربوط مي‏شود. از آن ميان مي‏توان به مواردي مانند: اختلال در كاركرد واسطه‌هاي شيميايي- عصبي، كم‌كاري تيروئيد، سابقه افسردگي يا الكليسم در خانواده، از دست دادن والدين در دوران كودكي يا مورد بي توجهي آنان قرار گرفتن، نبود حمايت اجتماعي مناسب، وجود رويدادهاي منفي در زندگي فعلي و خانوادگي اشاره نمود. نشانه‏هاي بيماري شخصي كه دچار افسردگي بيمارگون مي‏شود، احساس غمگيني مي‏كند و اغلب به گريه مي‏افتد. احساس گناه عذابش مي‏دهد و معتقد مي‏شود كه در حق ديگران كوتاهي مي‏كند. بيش از حد معمول تحريك پذير مي‏شود و احساس اضطراب و تنش مي‏كند. دچار مشكلاتي در رابطه با ميزان خواب و خوراك و تمركز مي‏شود. انرژي فرد كاهش مي‏يابد و احساس خستگي و كاهش لذت از انجام اعمال روزمره مي‏نمايد. افكار آزار دهنده‏اي چون تنفر از زندگي، نااميدي و آرزوي مرگ و گاه افكار مربوط به خودكشي در اين بيماران مشاهده مي‏گردد. بر اساس آمار 15% اين بيماران به دليل خودكشي جان خود را از دست مي‏دهند، كه اگر درمان و مراقبت خوبي داشته باشند مي‌توان از آن پيشگيري كرد. درمان درمان بيماري افسردگي به‌صورت دارويي و غير دارويي موفقيت چشمگيري تا كنون داشته است. در بسياري از موارد اقدام به موقع براي مداوا به سرعت بيماري را مغلوب و حتي فرد را در مقابل استرس‏هاي بعدي زندگي مقاوم‏تر مي‏سازد. بنابراين اكثر بيماران مبتلا به افسردگي نيازمند مراجعه به متخصصين بهداشت روان مانند روانشناس و روانپزشك مي‏باشند. گرچه درمانهاي دارويي و غير دارويي در رقابت با يكديگر موفقيت آميز هستند ولي اكثر صاحب نظران درمان توأم را مؤثرترين شيوه درمان بيماري يافته‏اند. درمان‌هاي غيردارويي انواع مختلف دارند، رفتار درماني، شناخت درماني، خانواده درماني و گروه درماني. هم‌چنين كاهش فشارهاي زندگي روزمره، ورزش، سرگرمي، انتخاب سبك زندگي معنوي سالم و بدون تنش در درمان افسردگي مؤثر است. منابع و موآخذ